بهار قل قله زن
یکی دوبارکودک درونم را قل میدهم کف اتاق تا بفهمم حس و حال اینروزهایت را..... غلت میزنی با آواز و جیغ و صداهای نو و چشمان ما همسفر غلت های تو سر کودک درونم گیج میخورد... چشم های خیره به توام نیز خسته میشود... اما توکودکم همچنان قل میخوری،جیغ میکشی اواز میخوانی و شادی. ...